چه بلايي بر سر تيكيتاكا آمد؟ تا پيش از جام ملتهاي اروپا پاسهاي كوتاه و تمامناشدني اسپانياييها بزرگترين نماد زيباييشناسانه فوتبال بود ولي امروز ديگر بايد گفت، تاكتيكها دفاعيتر شده و نتيجهاش هم "سكون" در زمينهاي فوتبال است.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، شعار يورو 2012 "باهم تاريخساز شويم" بود. هنوز به درستي نميتوان گفت كه از اين رقابتها چه چيزهايي در كتابهاي تاريخ جاودانه خواهند شد ولي اكنون در پايان جام ملتهاي اروپا مسلم شده كه از روند تاكتيكي جديد، ايدههاي پيشرو يا حتي استراتژيهاي درخشان خبري دركار نبوده است.
تيكيتاكا "خستهكننده" و "كسالتبار" شده است. اين يكي ديگر از پيامدهاي تاكتيكي يورو 2012 است.
اسپانياييها پس از قهرماني 4 سال پيششان در جام ملتهاي اروپا "هنرمند" و "جادوگر" خوانده شدند. 2 سال بعد هم كه جامجهاني را از آن خود كردند، جهان فوتبال برابر نسخه ويرايش يافته تيكي تاكايشان – فوتبال سرشار از پاسهاي كوتاه – سر تعظيم فرود آورد.
اكنون دو سال پس از جامجهاني تيم ويسنته دلبوسكه سبك بازي خود را تكميل كرده است. واكنشها اما، متفاوت بوده است: "سوت انتقادي!" آرسن ونگر، سرمربي فرانسوي آرسنال پس از برتري 2 بر صفر اسپانيا برابر مردان لوران بلان در دور يك چهارم نهايي به انتقاد از بازي ماتادورها پرداخته و گفته بود: "اسپانياييها با سبكبازيشان ميخواستند فرانسويان و تماشاگران را به خواب فرو ببرند. متاسفانه از پس اين كار هم برآمدند. اين يك "نابازي" بود؛ يك "غير بازي" با در اختيار داشتن درازمدت توپ."
از قرار معلوم ونگر يكي از هواداران يا به سخن ديگر گسترشدهندگان سيستم پاسهاي سريع و "فوتبال تكضرب" به جاي ستايش، از اسپانياييها انتقاد ميكند؛ از درخشش تيكيتاكايشان. وينستون چرچيل جايي گفته بود: "كامل بودن به معناي فلج شدن است." در فوتبال كه چنين گفتهاي درست به نظر ميرسد، به ويژه پس از تماشاي بازيهاي اسپانيا در جام ملتهاي اروپا: "نابازي" يا "غير بازي" نامي است كه ونگر روي سبك بازي اسپانياييها ميگذارد؛ همانها كه توپ را با پاسهاي پيدرپي و بيوقفه در جمع بازيكنان خودشان نگه ميدارند.
هيجانانگيزي و تازگي اين روزها فرهنگ غالب و استاندارد روز شده است. از نسخه موفقيت اسپانيا تا آنجا كه جا داشت، به خوبي رونويسي شد ولي از آن بيشتر نسخهاي دفاعي بيرون آمد كه آن را "تيكي – تاكاناچيو" ميگوييم. برگرفته از كاتاناچيوي معروف – شيوه دفاعي بازي ايتالياييها در سالهاي دور.
اسپانياي قهرمان اروپا و جهان، روندي را به جا گذاشت كه ديگر هيچ تيمي نميتواند از آن در امان بماند. 1 – 3 – 2 – 4 به اجرا درآمد و ديگر سيستمها قديمي و از كار افتاده شدند. مشكل اين بود كه تمام تيمها از نظر تكنيكي و تاكتيكي نميتوانستند از در اختيار داشتن توپ در جمع بازيكنان خودي بهره ببرند. پيامدش هم اغلب تماشا بود. تيمهايي چون يونان، فرانسه، چك و حتي انگلستان پس از آن كه صاحب توپ ميشدند، از خود ميپرسيدند، خب بعد؟
بيشتر مربيان و فدراسيونها فهميدهاند كه در طولاني مدت از كنار يك تاكتيك نميتوان گذشت. اين كه چگونه بايد يك تاكتيك را با تواناييهاي خود هماهنگ كرد و به كار گرفت، خود موضوع ديگري است.
رافائل بنيتس، سرمربي اسپانيايي سالهاي پيش ليورپول در گفتوگوي خود با روزنامه آلماني "تاگس اشپيگل" از توان دفاعي تيمها حرف زد: "حريفان اسپانيا اگر چه اكنون دريافتهاند چگونه برابر اين تيم تن به شكست ندهند ولي اين حرف بدان معنا نيست كه آنها ميتوانند برابر اين تيم برنده نيز باشند." فيليپ لام، كاپيتان تيم ملي آلمان هم ميگويد: "در اين فاصله تيمها آموختهاند به خوبي دفاع كنند. با اين حال ميبينيد كه آنها براي ايجاد موقعيت گلزني دردسرهاي زيادي دارند."
به عنوان نمونه از فرانسه ميتوان ياد كرد. بسياري با هيجان و اشتياق چشم به راه بازي فرانسه و مدافع عنوان قهرماني در دور يك چهارم نهايي بوده و ميگفتند: "بالاخره بازي بزرگان از راه رسيد. بالاخره بازي خستهكننده تيمهاي ضعيف در دور گروهي تمام شد. ديگر اوضاع عوض شد."
ولي هشت تيم ِ از قرار معلوم، قدرتمندترين ِ اروپا نيز در آغاز دور حذفي همه را نااميد كردند. كريستيانو رونالدو – مايه حيات پرتغال – اگر چه برابر چك غيرمدعي با ضربه سر گلزني كرد ولي اين تنها بدان معناست كه اين ستاره بزرگ در جمع جنوب اروپاييها جايگزين خلاقيت و خطرپذيري شده است.
يونان هم نه خلاقيتي براي عرضه داشت نه توان خطرپذيري. آنها رونالدويي را هم در تركيب خود نداشتند. رسيدن به دور حذفي به خودي خود موفقيت بزرگي بود. حتي يوآخيم لوو، سرمربي آلمان از امتناع يونانيها براي تكاپو در جريان بازي تعجب كرده و آن را "غريب و مضحك" خوانده بود.
يونان ديگر توانش را نداشت، تيمهاي ديگر هم در مقابل نميخواستند در يورو 2012 فوتبال بازي كنند. فرانسه كه در دور گروهي برابر انگليس محتاط بود، در مسابقه با اسپانيا نيز بياندازه تدافعي وارد مسابقه شد.
لوران بلان، سرمربي فرانسه در پايان بازي گفت: "ميخواستيم با تساوي بدون گل نيمه نخست را به پايان برسانيم. اين برنامه ما بود." گل زودهنگام ژابي آلونسو (دقيقه 19) اين برنامه را برهم زد. فرانسويان برنامه ديگري را هم در دستور كار نداشتند. دست كم اين طور به نظر ميرسيد.
آنها در زمان دريافت گل نيز كمتر به بازي هجومي روي آوردند و اندك به چشم آمدند. فرانك ريبري و كريم بنزما تلاشهايي فردي داشتند و در نهايت هم خود را در ميان سه بازيكن حريف روبهرو ميديدند. لام مي گويد:"نميدانم آيا فرانسه در بازي با اسپانيا اصلا فرصت گلزني داشت يا خير."
در نهايت هم كسي كليدي براي حل اين معما نيافت. برتري 2 بر صفر برابر فرانسه هجدهمين بازي بدون شكست پياپي اسپانياييها در بازيهاي رسمي بود. آنها در 14 بازي گذشته خود در جام جهاني و جام ملتهاي اروپا تنها سه بار دروازه خود را باز شده ديدند و در يازده بازي هم هيچ گلي را دريافت نكردند.
نگاهي به چهار تيم راهيافته به دور نيمه نهايي ناظر را به يك نقطه مشترك ميرساند: اسپانيا، پرتغال، ايتاليا و آلمان به شيوه بازي 1 – 3 – 2 – 4 پايبند نبوده و بيشتر به بقا ميانديشيدند؛ هر يك به شيوه خود.
ويژگي پرتغال به سرعت روشن بود: كريستيانو رونالدو. او در حالي كه در رئال مادريد در گوش چپ هميشگي خود بازي ميكند، در تيم ملي بايد همزمان مهاجم نوك هم باشد. شيوهاي كه در بازي برابر چك ناتوان جواب داد ولي برابر اسپانياي قهرمان، هرگز.
قهرمان يورو 2012 همواره يك گام از حريفش پيش بود. دلبوسكه همانند بازي نخست و بازي با فرانسه از "9 دروغين" بهره برد و با سسك فابرگاس كمربند مياني خود را محكم كرد. او با اين شيوه همچنين امكان شكوفايي حريف را هم از آنها گرفت: "ما با سسك با برتري بيشتر برنده شديم."
آلمان بيش از هر تيم ديگري به ردپاي تاكتيكي اسپانياييها نزديك بود ولي به جاي عمق از كنارهها دست به حمله ميزد. اگر اسپانيا ژاوي و آندرس اينيستا را با توانايي پا به توپ شدن و حركت از عمق در اختيار داشت، لوو مردانش را بيشتر با بازي تركيبي و از دو گوش روانه دروازه حريف ميكرد.
بازي ايتاليا نيز همانند پرتغال به يك تن وابسته بود: "آندرهآ پيرلو". اين بازيكن 33 ساله نخستين گزينه آتزوري براي بازيسازي بود. او در بازي با انگليس 146 پاس بيبديل داشت. ولي پيرلو پرسرعتترين بازيكن نبود و در خط مياني چندان تحركي نداشت. او بيشتر فاصله ميان محوطه جريمه خودي و حريف را پوشش داده و براي همين هم ايتالياييها چندان تمايلي به كنارهها نشان نميدادند. چزاره پراندلي هم تنها مربي يورو 2012 بود كه دو مهاجم را در تركيبش جاي ميداد.
يورو 2012 تا پيش از سه بازي پاياني خود 69 گل داشت كه 20 تايش با ضربه سر به ثمر رسيد كه رقمي بيشتر از هر يوروي ديگر بود. از آنجا ميانه ميدان بسيار متراكم بود، بازيها به كنارهها كشيده ميشد. با توجه به لايههاي فشرده دفاعي فرستادن پاس به عمق دفاع حريف بسيار نادر بود. يكي از همين موارد نادر در بازي هلند و آلمان رخ داد. تيمها بيشتر به كنارهها رفته و سانتر را تنها راهكار باقيمانده پيش روي خود ميديدند.
ولي اينجا هم تفاوت عمدهاي وجود داشت: مردان هاجسون در بازي برابر ايتاليا ابزار گذشتن از دفاع ايتاليا را نداشتند. استيون جرارد هم بارها به سانتر از نيمه پرداخت كه براي مدافعان آتزوري دردسري نداشتند. آنها به خوبي جاگيري كرده و توپهاي بلند را دور ميكردند.
گل نخست اسپانيا برابر فرانسه اما، از گوش چپ رقم خورد. آلبا از كنارهها رفت و توپ را براي آلونسويي فرستاد كه در پشت دفاع جا گرفته بود. اين تفاوت عمده تيمها بود.
يورو 2012 به پايان رسيد. با دور گروهي سطح پايين خود. فاصله كوچكترها و بزرگترها بيشتر شده و از پيشرفت هم خبري نيست. كاملا برعكس. فرانسه در يورو 2016 ميزبان 24 تيم خواهد بود نه 16 تيم. مارتين كالن مدير يورو 2012 از اين افزايش دفاع ميكند و از تيمهاي دور مانده از جام، از سوئيس، روماني، بلغارستان، ليتواني، اسلووني و نروژ ياد ميكند و همينطور اسكاتلند كه "هيجان زيادي را با خود به رقابتها ميآورند" ولي او هيچ حرفي از "فوتبال بهتر" نميزند.
گزارش از: اشپيگل آنلاين