آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
موضوعات
آرشیو
امکانات جانبی
جدید ترین مطالب
درباره ما
|
یکی از عمل های جراحی که این روزها انجام میشود بزرگ کردن یک اندام زیر پوست بدن است که این عمل جراحی بسیار پیچیده بوده وریسک بالایی دارد. تا به حال افرادی بوده اند که اعضایی مانند گوش خود را زیر پوست رشد داده اند.
به تازگی در چین مردی که تنها نام او “ژیولین” نامیده شده است بینی اصلی خود را در یک سانحه از دست داد و مجبور شد تا یک بینی دیگر برای خود پیدا کند. پزشکان بیمارستان “فوژو” نیز تصمیم گرفتند تا یک بینی برای او بسازند.
این مرد در سال ۲۰۱۲ و طی یک سانحه رانندگی بینی خود را از دست داد از این رو نیازمند یک بینی جدید بود. پزشکان بعد از آنکه نتوانستند بینی او را جراحی کنند تصمیم به ساخت یک بینی زیر پوستش کردند و پیشانی بهترین نقطه بود.
این مرد ۲۲ ساله بخشی از غشاهای اصلی بدنش را در اختیار پزشکان گذاشت تا آن ها به این وسیله بتوانند به یک بینی جدید دست پیدا کنند. این بینی حالا رشد کرده و کاملا شبیه به بینی سالم ولی بر روی پیشانی این مرد است. پزشکان اعلام کرده اند که در آینده ای نزدیک بینی از پیشانی این مرد جدا شده و به محل اصلی اش باز می گردد.
باشگاه خبرنگاران
مورداک در یکی از خانوادههای ثروتمند انگلیسی متولد شده بود اما با تمام ثروتی که خانوادهاش داشت و در آینده به او به ارث میرسید وی هیچگاه احساس خوشبختی نکرد زیرا یک صورت اضافی و بسیار زشت و تو رفته در پشتسر او وجود داشت.
البته صورت دوم مورداک نه میتوانست صحبت کند و نه چیزی بخورد، اما در نهایت شگفتی میتوانست بخندد یا گریه کند و مثل یک صورتک همیشه به پشت سر او چسیبده بود و او را همه جا همراهی میکرد.
ادوارد که جوانی ۲۰ ساله بود، به هیچعنوان مانند همسنوسالهایش نمیتوانست خوش باشد و از زندگیاش لذت ببرد چرا که کمتر کسی حاضر به دوستی با مورداک بود و وی همیشه در تنهایی به سر میبرد. کودکان با دیدن او پا به فرار میگذاشتند و از نگاه مردم کوچه و خیابان معلوم بود که هیچکس تمایلی به صحبت با او ندارد. مورداک نه تنها روزها از دست سر خودش آرامش نداشت، بلکه شبها هم نمیتوانست سر راحت روی بالشت بگذارد. با رسیدن شب وقتی همه به خواب فرو میرفتند، همیشه از اتاق مورداک صدای نجواهی عجیبی به گوش میرسید، صداهایی که بیشتر شبیه زمزمه بود تا صحبت کردن. مورداک کاملاً در خواب بود و با نجواهایی که از پشتسرش میآمد از خواب میپرید، این صدای وحشتناک از دهان صورت دوم مورداک خارج میشد. هرشب، صورت دوم او شروع به گفتن جملات عجیب و غریب میکرد و مورداک به هیچعنوان نمیتوانست مانع این کار شود و هیچ کنترلی روی صورت خود نداشت.
مطالب پربازدید
نظرسنجي
مطالب تصادفی
عضويت سريع
لینک دوستان
تبلیغات متنی